جامعه باز- آوارگی، مهاجرت و غربت واژههای آشنا و ملموس برای انسان افغانیاند. کمتر افغان بزرگسالی است که خود یا یکی از اعضای نزدیک فامیلش، تجربه آوارگی و مهاجرت و سپس تحمل تبعات ناگوار زندگی در غربت را نداشته باشد. در سه دهه گذشته، افغانستان به دلیل تجاوز شوروی و بعد جنگهای خانمانسوز داخلی، از جمله کشورهایی است که تعداد زیادی از شهروندان آن آواره و مهاجر شدهاند. سالهاست که افغانستان رکورددار داشتن بیشترین تعداد مهاجر و پناهنده در جهان است و موج مهاجرت گسترده افغانها اکنون از مرزهای کشورهای همسایه گذاشته و به مرز قارههای دیگر رسیده است.
بعد از سقوط رژیم طالبان و پایهگذاری نظام جدید، انتظار این بود که موج مهاجرت به خارج از کشور فروکش کند. اگرچه در سالهای اول نظام جدید بر اثر خوشبینی و امیدواری که ایجاد شده بود، چرخه مهاجرت برای مدت کوتاهی برعکس شد، اما اکنون واقعیت تلخ این است که بسیاری از شهروندان افغانستان برای دسترسی به حداقل امکانات زندگی، چارهای جز درپیشگرفتن مسیرهای مهاجرت به کشورهای دیگر را در اختیار ندارند. جنگ، ناامنی، فقر، بیکاری و فساد اداری در کشور، عواملیاند که هنوز هم شمار زیادی از مردم افغانستان را روانه کشورهای خارجی میکنند و در این راه صدها تن از آنان جانشان را در اعماق دریاها و در درون جنگلها از دست میدهند. اکنون نیز هستند انسانهایی که به ستوه آمده از فقر و ناامنی موجود در افغانستان، در اندیشه درپیشگرفتن راههای پرخطر مسافرت به کشورهای دیگرند، به این امید که بتوانند آیندۀ بهتر برای خود و اعضای فامیلشان رقم بزنند.
افغانهای مهاجر، بهخصوص کسانی که به صورت غیرقانونی در کشور محل سکونت خود اقامت دارند، همواره با درد و رنجهای فراوان مواجهاند و هرروز خبر تلخ و ناراحتکننده در مورد آنان رسانهای میشود. در این میان، بیشترین درد و رنج را مهاجرانی تحمل میکنند که کشورهای همسایه را بهعنوان پناهگاه زندگی انتخاب کردهاند. وضعیت ناگوار مهاجران در ترکیه که در سالهای اخیر میزبان تعداد زیادی از مهاجران و مسافران مسیر اروپا بوده است، توهین و تحقیر مدام افغانهای ساکن ایران و فشارهای روزافزون پاکستان بر مهاجران در سال اخیر، نمونههای روشن از وضعیت وخیم زندگی مهاجران افغان در کشورهای همسایه است.
در این میان ایران و پاکستان به دلیل میزبانی از تعداد زیادی از مهاجران، از جایگاه تأثیرگذار برخوردارند و هرنوع سیاستی را که این دو کشور در قبال مهاجران در پیش میگیرند، ارتباط جدی و مستقیم بر زندگی تعداد زیادی از افغانها باقی میگذارد. در خصوص سیاستهای دو کشور همسایه در قبال مهاجران، دو نکته بیشتر مایۀ تأسف میشود:
نکته اول که در مورد سیاست مهاجرتی دو کشور همسایه به وضوح مشاهده میشود، سیاست غیراخلاقی و نوعی استفادۀ ابزاری از حضور مهاجران برای فشار بر دولت افغانستان است. به عقیدۀ بسیاری از تحلیلگران، اعلام هرازچندگاه برنامۀ اخراج مهاجران افغان از ایران و برنامۀ گرفتن شهریه از دانشآموزان افغان در سال گذشته، در حالیکه در اول سال تحصیلی از طرف رییسجمهور ایران پرداخت شهریه بخشیده شده بود، نتیجۀ مستقیم سیاست خارجی دولت افغانستان بوده است که به نحوی مورد تأیید همسایۀ غربی نیست. در مورد پاکستان نیز در سالهای اخیر نشانههای روشنی وجود دارد که این کشور از اخراج و آزار و اذیت مهاجران افغانستان بهعنوان ابزاری برای اعمال فشار بر دولت افغانستان استفاده میکند.
نکته دوم، نقض کرامت انسانی مهاجران و اخراج توأم با توهین و تحقیر از این دو کشور همسایه است. چنانکه چند ماه قبل، شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از عکس خونین و سرو صورت شکسته افغانهای ساکن پاکستان پر شده بود، این روزها اخراج توهینآمیز و گروهی مهاجران افغان از ایران، به اخبار داغ شبکههای مجازی تبدیل شده است. بر اساس گزارش رسانهها، این روزها محلههای مهاجرنشین شهرهای ایران مانند گلشهر مشهد، شهر قائم در قم و ورامین در تهران، شاهد برخورد خشن و بیسابقه نیروهای انتظامی ایران با مهاجران است. شدت برخورد به اندازهای است که در اقدامی بیسابقه، در مواردی از زنان نیز کارت شناسایی خواسته شده و در برخی موارد همۀ اعضای فامیل به شکل دستهجمعی رد مرز شدهاند.
گستردگی رد مرز افغانها در مسیر ترکیه و از داخل شهرهای ایران به اندازهای بوده است که از هرات به سوی کابل و شهرهای دیگر افغانستان، مسافران به سختی میتوانند برای چند روز بعد بلیط هوایی و یا زمینی به دست بیاورند. با وجود چنین اوضاعی، اینکه دولت افغانستان بهخصوص وزارت مهاجرین که فلسفه وجودی آن پیگیری مشکلات مهاجران است، هیچ اقدام جدی صورت نداده است، جای سوال دارد. تا کی باید شاهد درد و رنج مدام هموطنانمان در کشورهای همسایه، سیاستهای غیرانسانی همسایهها در قبال آنها و سکوت مرگبار دولتمردان کشور خود باشیم؟ آیا این درد درمانی دارد؟