شماری از مقامهای محلی و ساکنان ولسوالی ارغنداب ولایت زابل در جنوب افغانستان گفتهاند که حدود ٢٠٠ جنگجوی خارجی در این ولسوالی مستقر شدهاند.عطاجان حقبیان؛ رئیس شورای ولایتی زابل، حضور این جنگجویان را در زابل تایید کرد.او گفت که شمار این جنگجویان به ٢٠٠ نفر میرسد و در ولسوالیهای ارغنداب، میزان و خاک افغان ولایت زابل مستقر شدهاند. به گفته آقای حقبیان این جنگجویان خود را وابسته به القاعده میدانند و قبلا طالبان نیز به مردم محل گفتهاند که این جنگجویان، نیروهای وفادار به القاعده هستند.
محمد ظریف؛ ولسوال ارغنداب نیز گفته است که جنگجویان خارجی در تعدادی از قریههای این ولسوالی حضور دارند. با این حال او گفته که این مناطق کوهستانی است و نیروهای امنیتی تا هنوز دست به عملیاتی علیه این افراد نزدهاند.
اما والی و فرمانده پولیس زابل این گزارشها را تایید نکرده و گفتهاند که پس از کامل شدن تحقیقات نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در این مورد ابراز نظر خواهند کرد.
کارشناسان اما می گویند که با توجه به وضعیتی که بر زابل حاکم است و نفوذ و قدرتی که تروریست های داخلی و خارجی در برخی ولسوالی های این ولایت از آن برخوردار اند، پیاده کردن چنین طرحی از سوی گروه های تروریستی، هرگز سخت نیست.
آنها می توانند در مقیاس صدها خانواده و نیروی جنگی در مناطق مختلف این ولایت جا به جا کنند، همچنان که می توانند در شاهراه ها دست به ایجاد ناامنی و ایجاد پست های بازرسی بزنند، همانطور که در طول ساعات روز، این قدرت را دارند که ده ها نفر از مسافران را از شاهراهی که از این ولایت می گذرد، به صورت هدفمند و کاملا گزینش شده بربایند و به نقطه ای نامعلوم و غیر قابل دسترسی، منتقل کنند و در نهایت از آنها به منظور آزادی اعضای خانواده تروریست های خارجی در بند نیروهای امنیتی افغانستان استفاده کنند و یا بکشد شان.
از سوی دیگر، همسویی موجود میان طالبان و القاعده در زابل یکبار دیگر این حقیقت را روشن می کند که تفکیک تروریست های داخلی از خارجی، یک ساده انگاری و حماقت محض است و هیچ سنخیتی با واقعیت های جاری ندارد.
این در حالی است که دولت در سال های اخیر، تلاش ها به منظور یافتن راهی مسالمت آمیز و صلح جویانه برای پایان بخشیدن به بحران افغانستان را شدت بخشیده و تفکیک طالبان از القاعده و همین گونه، جداسازی طالبان پاکستانی از طالبان افغانستانی بخشی از این تلاش ها بوده است.
با این وصف، از جانب طالبان هیچ تمایل روشنی مبنی بر فاصله گرفتن از القاعده به چشم نمی خورد؛ همانطور که طالبان افغانستانی و پاکستانی نیز هیچ مرز و محدوده ای برای فعالیت های خویش نمی شناسند.
مقام های امنیتی افغانستان، بارها از دستگیری طالبانی خبر داده اند که اصالت پاکستانی داشته اند و نیز گفته می شود تقریبا تمامی نیروهای شورشی فعال در افغانستان در آن سوی مرزهای افغانستان با پاکستان آموزش می بینند و آز آنجا به افغانستان گسیل می شوند. نیروهای خارجی القاعده که در زابل مستقر شده اند نیز از بی تردید از آسمان یا زیر زمین نیامده اند. آنها با استفاده از همین مرزهای زمینی وارد کشور شده اند، آنگونه که شهروندان زابل می گویند با جنگ افزارهای سبک و سنگین و اعضای خانواده خود!
اگرچه فعالیت های تروریستی و خرابکارانه القاعده نه تنها در افغانستان؛ بلکه در سراسر چهان سال هاست که با رکود مواجه شده؛ اما با مرگ بن لادن، شمار زیادی از هواداران طالبان به ویژه در پاکستان، با القاعده ابراز همبستگی و همدردی کردند تا آنجا که در ابتدا گفته می شد منزل محل استقرار رهبر مقتول شبکه القاعده در نزدیکی اسلام آباد، به صورت زیارتگاهی درآمده که مورد رجوع گسترده طالبان پاکستانی است.
این در واقع یکی از نشانه های روشنی است که نمایانگر درهم تنیدگی فکری و سازمانی عمیق طالبان و القاعده است. براین اساس در موضوع تفکیک طالبان از القاعده، واقعیت غیر از آن چیزی است که نمایانده می شود.
همچنین ذکر این نکته لازم است که علی رغم تلاش های بی وقفه دولت افغانستان به هدف برقراری صلح از طریق سازش با طالبان در افغانستان، طالبان همچنان بر رویکرد ستیهنده و سخت افزاری خود ادامه می دهند و همسویی آنها با القاعده، یکی از آشکارترین نشانه ها در این زمینه است و این، آینده این تلاش ها را با ابهام روبرو کرده است.
ضمن آنکه به باور برخی آگاهان، عدم شفافیت دولت در امر مصالحه با طالبان و در حاشیه قرار گرفتن مردم در این مساله مهم ملی، توفیق این روند را با تردید مواجه می سازد.
منبع:صدای افغان