تقریباً از دو ماه بدینسو، گروه تروریستی طالبان از صحنههای جنگ و گریز میدانی، انفجارهای شهری و گروگانگیری مسافران، غایب بود و به نظر میرسید که بر بنیان یک توافق نانوشته، گروه تروریستی «داعش» جایگاه طالبان را به عنوان معارضان مسلح دولت، تصاحب کرده است.
به گزارش سایت افغانستان ما، در فرجهی زمانی پیشگفته، مسئولیتِ انفجار بزرگ و پرتلفات در چار راه «زنبق» کابل را داعش به عهده گرفت و طالبان مردود دانست. انفجارها در مراسم تشییع فرزند رئیس مشرانو جرگه و عملیات انتحاری در مسجد الزهرای کابل را نیز داعش به عهده گرفت و گروه طالبان از خود سلب مسئولیت کرد. موج انفجارها به هرات رسید و عملیات تروریستی در مسجد جامع آن شهر را نیز داعش پذیرفت و گروه طالبان اعلام برائت کرد.
همزمان با سلب مسئولیتها در عملیات انتحاری و انفجاری، نوعی رکود و سکون در جبهههای میدانی طالبان علیه نیروهای دولتی نیز حاکم بود. هیچگونه خبری از پیشروی یا پسروی طالبان و تسخیر و تصرّف اینجا و آنجا یا گروگانگیری مسافران و اهالی ملکی، منتشر نمیشد.
در عین زمان، برخی اظهارات و اشاراتِ رئیس جمهور و رئیس شورای صلح، دلالت بر آن داشت که گویا پس از پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به جریان صلح، اینک تماسها و گفتگوهایی اعلام نشده با طالبان نیز در جریان است؛ تا این گروه را نیز به ترک مخاصمه و گام نهادن در مسیر حزب اسلامی ترغیب نماید.
از همه مهمتر، خبرهایی از پرده بیرون افتاد که از برقراری تماسها میان دولتهای روسیه و ایران با گروه طالبان حکایت داشت و در همین گیرودار، نبردهای سخت میان طالبان و داعش در ولایات مشرقی (ننگرهار و کنر) به شدّت جریان داشت.
زنجیره و مجموعهی از نشانهها و علامتهای فوق، این گمانه و تبصره را تقویت میکرد که گویا آرایش نیروها و بازیگران در منازعهی افغانستان در حالِ تغییر است و به زودی صورتبندی جدیدی از نیروهای درگیر و مؤثر، پدید خواهد آمد که در این یارگیریهای تازه، گروه داعش با حمایتِ غرب و پاکستان، جای گروه طالبان را خواهد گرفت و آرام آرام جنگ را به آسیای میانه (حیات خلوت روسها) و مرزهای روسیه و جمهوریهای مسلماننشین آن کشور خواهد کشاند و در مقابل، گروه طالبان تحت حمایتِ روسیه و ایران، به اردوگاه دولتِ کابل خواهد پیوست و در نهایت همراه با دولت، حزب اسلامی و گروههای جهادی، جبههی ضد داعش را تشکیل خواهند داد.
در بحبوحهی این امیدواریها و خوشبینیها، ناگهان افراد طالبان در هفتهی گذشته، تفنگها را در میدانهای جنگ به کار انداختند و گروگانگیری غیرنظامیان را کلید زدند و این هفته، انفجار و انتحار را در شهرها از سر گرفتند.
این اعلام حضور مجدد و از سرگیری جنگ و خشونت و اختطاف، با عملیات انتحاری فرزندِ سرکردۀ گروه طالبان ملا هیبت الله (عبد الرحمان خالد 22 ساله) در ولایت هلمند کلید خورد که طالبان با تحمل 130 نفر تلفات، دو پاسگاه امنیتی را به تصرف در آوردند. سپس در 29 سرطان (تیر) هفتاد غیرنظامی را از سه روستای «شاهولیکوت» در ولایت قندهار به گروگان گرفتند و در 31 سرطان، هفت گروگان را به قتل رساندند. همزمان، یک ولسوالی را در شمال کشور (ولایت فاریاب) به تصرف خود درآوردند. در روز اول اسد/ مرداد، مرکز ولسوالی «تیوره» در ولایت غور را تسخیر کردند و بیش از یکصد تن از کادر درمانی شفاخانه، مجروحان و بیماران و دیگر اهالی تیوره را تیرباران نمودند. یک روز بعد (دوم اسد) رسماً مسئولیت عملیات تروریستی در غرب کابل را به عهده گرفتند.
بدین ترتیب، طالبان در سه محور (نبرد میدانی، گروگانگیری، انتحار و انفجار شهری) اعلام حضور مجدد و از سرگیری فعالیتهای تروریستی پیشین نمود و به خانهی اولِ بازی بازگشت.
دلیل یا دلایلِ این بازگشت به مواضعِ پیشین و از سرگیری اقدامات خشن و خونین، چه امر یا اموری میتواند باشد؟ آیا تماسهای احتمالی پنهانی طالبان با دولت برای آنان مأیوسکننده و بینتیجه بوده است؟ یا در مواضعِ دولتهای تأثیرگذار بر طالبان (پاکستان، روسیه و ایران) تغییراتی پدید آمده است؟ یا بازیگران و تصمیمگیرندگانِ اصلی در کشمکش افغانستان (امریکا، ناتو و دولتهای غربی) سناریوی جدیدی برای این کشور نوشتهاند؟ یا اینکه طالبان از این رکود و سکوتِ چند ماهه به عنوان فرصتی برای تجدید قوا و سربازگیری و جلب کمکهای خارجی استفاده میکرده است؟
تا زمانی که رازهای بیشتر از بازیهای پیچیدهی پشت پرده و جعبهی جادویی سیاست و تعاملات پنهان، بیرون نیفتد، حل این معمّا و رمززدایی از این رجعتِ رازآلود، سهل و ساده نخواهد بود.
مسیح ارزگانی