گفت‌وگویی با فرح احمدی، نویسنده افغان برنده جایزه «داستان زندگی من» آمریکا

اعتماد به نفس درونی‌ام مرا به جلو راند

این گفت‌وگوی ویرایش شده قبل از برنده شدن جایزه توسط فرح احمدی و از سایت «آوتر لینک» و به لطف و اجازه دوریس بوث منتشر شده است. 
مسابقه «داستان زندگی من» 5000 شرکت‌کننده دارد که از این تعداد تنها 3 نفر به عنوان نفرات برتر مرحله آخر انتخاب می‌شوند که برای معرفی به مردم در برنامه صبح بخیر تلویزیون ای-بی-سی آمریکا نشان داده می‌شوند. در سال 2005 سه فینالیست این افراد بودند: «بتی فرگاسن »، مادری که قاتل دخترش را بخشیده بود. «مرسدس فلورنسیا برادنیکی»، خواهری که برادرش در کوبای فیدل کاسترو به اسارت گرفته شده بود و «فرح احمدی» دختر افغانی که یک پایش را در حادثه انفجار مین از دست داده بود. از میان این سه نفر مردم آمریکا به داستان زندگی فرح رای دادند و انتخابش کردند. 
فرح احمدی دختر افغان 17 ساله ای‌است که دوران کودکی‌اش در افغانستان پر از ترس و اندوه است. آنچه او در سرزمین مادری جنگ زده‌اش تحمل می‌کند و شیوه خارج شدن از کشورش یک تراژدیست اما در نهایت امیدوارکننده... پدر و خواهرهایش در جنگ کشته شده و برادرانش ناپدید شده‌اند و او تا به امروز از آن‌ها خبری نشنیده است. 
در سن 7 سالگی، یک روز در راه مدرسه پایش را روی مین گذاشت، بیمارستان نتوانست کار زیادی برای او انجام دهد و به خاطر درد مشقت باری که احساس می‌کرد تنها توانستند روی زخم‌های وحشتناکش الکل بگذارند. یک نهاد انسانی او را برای درمان به آلمان منتقل کردند اما برای آنکه بتوانند هر دو پایش را نگه دارند خیلی دیر بود. یکی از پاهایش از زیز زانو قطع شد و یکی دیگر را منجمد کرده و پیوند زدند. مدت دو سال را به تنهایی در بیمارستانی در آلمان گذراند و سپس به افغانستان بازگشت اما دیگر آن آدم قدیم نبود. تقریبا تمام اعضای خانواده‌اش در یک حمله موشکی کشته شدند و او به همراه مادرش بدون حمایت مردی کشور را ترک گفتند. آن‌ها کوه‌های افغانستان را پیاده طی کردند و از آنجا به یک کمپ پناهندگی پناه بردند. پس از تحمل چهار سال طاقت‌فرسا او و مادرش تصمیم گرفتند که وارد خاک آمریکا شوند. از زمان ورودشان، فرح در یک دبیرستان به‌نام آمریکایی که بعدها فارغ‌التحصیلانش توسط دانشگاه «یل» و «هاروارد» استخدام می‌شوند، درخشید. او در زندگی جدیدش در آمریکا توسط مربی‌اش به نام «آلیس لیتز» راهنمایی شد؛ کسی که او و مادرش را از بی‌خانمانی نجات داد. 
  چطور در مسابقه شرکت کردید؟
فرح: دوست و مربی ام آلیس به من گفت که تو باید داستان زندگی ات را بنویسی. من هم گفتم: «هر وقت که تحصیلاتم تمام شد خواهم نوشت.»
آلیس نیز می‌گوید: «من قبلنا او را تشویق کرده بودم که داستان زندگی‌اش را بنویسد. یک روز داشتم برنامه «صبح بخیر آمریکا» را نگاه می‌کردم که درباره مسابقه «داستان زندگی من» شنیدم. فکر کردم که فرصت عالی‌ای برای فرح است. به او کمک کردم که 600 کلمه از داستانش را بنویسد. من فکر کردم که آدم‌های بسیاری هستند که می‌خواهند داستان او را بشنوند. ما راجع به اینکه او چطور بر این عجایب فوق‌العاده‌ در کشورش غلبه کرد و چطور به آمریکا رسید صحبت کردیم. فرح پس از گذراندن تنها کلاس اول و دوم از افغانستان خارج شد. اما در آمریکا در پایه اول دبیرستان وارد شد. تا زمان ورودش به دبیرستان او تنها انگلیسی روزمره را آموخته بود. ما معلمان داوطلب را از کالج مرکزی برای او پیدا کردیم تا او را به سطح کلاس برسانند. گیرایی او فوق‌العاده‌ بود و پس از سه سال انگلیسی او بسیار عالی شده بود».
  شما و مربی‌تان آلیس چطور آشنا شدید؟
آلیس خیر موسسه «ورلد ریلیف» بود. او به من و مادرم علاقه مند شده بود و به مدت 3 ماه تمام در آمریکا به دیدار ما می‌آمد. سپس دوستی ما و آلیس سه ساله شد و از حالا تا ابد نیز دوست هم خواهیم ماند. 
آلیس می‌افزاید: «من سال‌ها در حوزه مددکاری اجتماعی و بخش کودکانی که مورد سوء استفاده قرار گرفته بودند به صورت داوطلبانه فعالیت می‌کردم. من رییس موسسه خیریه مسیحی‌ای هستم که به افراد فقیر و نیازمند شهر کوچک دوپاگ کمک می‌کند. من و همسرم قبل از حمله 11 سپتامبر در کلاس‌های آموزشی موسسه «ورلد ریلیف» شرکت کردیم. ما کتاب‌های زیادی درباره زنان خاورمیانه مطالعه کردیم. من امیدوار بودم که بتوانم از آن منطقه دوست مکاتبه‌ای پیدا کنم. بعد از دوره آموزشی من به مربیگری فرح و مادرش گماشته شدم. به ذهنم خطور کرد که خداوند جواب دعاهایم را به صورت بالاتری داده و حالا یک مادر و دختر از خاورمیانه را درست همین جا در آمریکا داشتم.»
فرح می‌گوید: «بله من الان خانواده دومی نیز دارم.» آلیس به من می‌گوید که دیگر او را مادر صدا نزنم چون که من یک مادر دارم. بنابراین من او را «مامی» صدا می‌زنم. 
  متوجه شده ام که تو با نویسنده خبره‌ای به نام «تمین انصاری» که از طرف ناشر انتخاب شده بود که به تو در نوشتن داستان کمک کند، همکاری داشتی. چطور بود؟
فرح: من کنار او نشستم و به مدت 5 روز از زندگی گذشته ام برای او صحبت کردم. با او خیلی راحت بودم چون او به زبان مادری من، «فارسی» سخن می‌گفت. 
آلیس: تمین انصاری این کتاب را با صدای خود فرح می‌خواست. او صدای فرح را ضبط کرد و سپس عینا تمام حرف‌های فرح را به همان شیوه که خودش داستان را تعریف می‌کرد، روی کاغذ آورد. 
  اگر شما برنده این مسابقه شوید کتاب‌تان در تاریخ 22 آوریل منتشر می‌شود؟
فرح: اگر نه، بلکه دقیقا زمانی که برنده شوم. 
آلیس: هر سه فینالیست داستان‌های فوق‌العاده‌‌ای دارند و تنها داستان نفر برنده منتشر خواهد شد. اما این نفس اعتماد درونی فرح بوده است که همیشه او را به سمت جلو پیش برده است. 
فرح: مردم به من می‌گفتند که من آدم خاصی هستم و - چطور شما می‌گویید؟ - و یک ارمغان خاص درونی به من داده شده است. حرف‌شان را باور نکردم تا اینکه جزو سه فینالیست خودم را یافتم و بعد با خودم گفتم: «اوه! خدای من! شاید من آدم خاصی هستم.»
  شما 2 سال در بیمارستان آلمانی‌ها برای ترمیم جراحت‌های‌تان بستری بودید و کاملا از خانواده‌تان جدا بودید. این 2 سال چگونه تاثیری روی شما گذاشت؟
در بیمارستان من هیچ امیدی نداشتم که دوباره بتوانم راه بروم و همین‌طور امیدم برای دیدن خانواده‌ام نیز از بین رفته بود. 
  چگونه توانستید خود را به آمریکا برسانید؟
در پاکستان که بودیم در رادیو اعلام کردند که دولت آمریکا 1000 افغان را که به خروج از کشور نیاز داشته باشند، با خود خواهد برد. متقاضی بسیار زیاد بود و ما دو روز برای مصاحبه منتظر ماندیم. آن‌ها شرایط من را دیدند و متوجه این موضوع شدند که من به پروتز پا نیاز دارم. آن‌ها گفتند: «بسیار خب. مورد شما مورد خاصی‌است. شما و مادرتان می‌توانید بیایید. «اسم ما برای رفتن در لیست نوشته شده بود که فاجعه 11 سپتامبر رخ داد. غم‌انگیز بود. دری برای ما گشوده شده بود که بسته شد. ما مجبور بودیم ماه‌های بیشتری در انتظار بمانیم تا بتوانیم پاکستان را ترک کنیم. زمانی که نوبت‌مان رسید مادرم مریض شد و می‌ترسید که به آمریکا بیاید. من می‌دانستم که این تنها شانس مادرم برای آینده‌اش است. او برای آمدن آماده نبود ولی من به زور او را کشاندم و آوردم. {حین گفتن این جمله شوخی‌ای در صدایش احساس می‌شد.}
    اینکه شما در بین سه فینالیست قرار گرفتید شما را به نوشتن و روی آوردن به نویسندگی ترغیب نکرد؟
فرح: خوشحال می‌شوم که کتاب بنویسم. از فعالیت در زمینه پزشکی و کار با پروتزها نیز خوشحال خواهم شد. اما در ابتدا باید کشف کنم که چقدر باهوش هستم. من به تکنولوژی، کار با کامپیوتر هم علاقه مند هستم. شغل من در سمت و سوهای مختلفی حرکت خواهد کرد. 
آلیس: من برای او از هنرمندان و افراد مشهور تاریخ می‌گویم و داستان زندگی آن‌ها را برایش می‌خوانم. او تشنه علم است. ما تا به‌حال درباره نوشتن یک کتاب کودک با هم صحبت کرده‌ایم. او داستان را خواهد نوشت و هر دویمان تصویر‌سازی آن را انجام خواهیم داد. فرح خوب ارتباط برقرار می‌کند. مهارت شنوایی‌اش بسیار عالی‌است و نسبت به دیگران حساس و متوجه است. 
  زندگی برایت در افغانستان چگونه بود؟
من خیلی ترسیده بودم. چندین بار متعجب بودم که چطور نمردم. لحظات سختی بودند. وقتی آن لحظات سخت به سراغم می‌آمدند برایم مهم نبود که بمیرم. فقط در آن لحظات فکر می‌کردم که چطور ناپدید شوم. 
  به آنانی که هنوز در کشورهای جنگ زده منطقه شما هستند چه می‌گویید؟
در زندگی فراز و نشیب‌هایی هست. هنگامی که نشیب‌ها از راه می‌رسند باید و باید تلاش کنید که بلند شوید. فقط بدوید، به جلو روید، بالا روید. در آن انتهای دره  ننشینید. 
  بزرگ‌ترین مشکل افغانستان چیست؟
بزرگ‌ترین مشکل تحصیل و آموزش است. من به والدین می‌گویم که به مدرسه رفتن فرزندان‌شان اهمیت دهند. من هنوز هم با آموزش و تحصیلم در جدال هستم. من از اول شروع کردم. یک روز به کشورم باز خواهم گشت و به کودکان خواهم گفت که به مدرسه بروید. پدران و مادران را تشویق می‌کنم که بچه‌هایشان را برای تحصیل و مدرسه رفتن ترغیب کنند. 
  چه چیز نجات بخش شما در آن لحظات دشوار بود؟
در افغانستان کسی را نداشتم. در آمریکا آلیس را دارم. قبل از اینکه آلیس را ببینم اینجا هم تنها بودم؛ کسی را نداشتم که از من بپرسد «روزت چطور بود؟» مادرم بیمار بود. آلیس من را صدا می‌زند و می‌گوید: «داری عالی پیش می‌روی. تو باهوش هستی.» این‌ها خیلی به من کمک می‌کند. من شروع می‌کنم به سخت‌تر کار کردن. من شانس این را داشتم که انگلیسی را با آلیس بیاموزم. او کلمات را آهسته برایم توضیح می‌دهد. مادرم فارسی صحبت می‌کند و من تنها کسی هستم که می‌توانم به انگلیسی صحبت کنم. 

این گفت‌وگوی ویرایش شده قبل از برنده شدن جایزه توسط فرح احمدی و از سایت «آوتر لینک» و به لطف و اجازه دوریس بوث منتشر شده است.

q199

مقام های لیبیا و ایتالیا روز شنبه گفتند که در عرض چهار روز حدود ۱۰ هزار مهاجر از سواحل لیبیا نجات داده شدند، اما دست کم ۶۴ تن دیگر کشته شدند.

در تازه ترین مورد گارد ساحلی ایتالیا روز شنبه تایید کرد که دست کم ۱۰ تن در تلاش برای عبور از بحیره مدیترانه کشته شدند، در حالی که

اتحادیه‌های رفاه اجتماعی و سازمان‌های حامی پناهجویان در آلمان جدیداَ خواستار توقف فوری اخراج پناهجویان به افغانستان شده اند. به گفته این سازمان‌ها، قرار است روز چهارشنبه باز هم گروهی از پناهجویان افغان اخراج گردند.

چندین سازمان به شمول پروازول، عفو بین‌الملل، دیاکونی و اتحادیه‌های رفاه اجتماعی روز سه شنبه در برلین با نشر یک اعلامیه مشترک خواستار توقف فوری اخراج پناهجویان رد شده افغان شدند.

q198

یک روزنامه آلمانی ادعا می کند که اگر مقام های آلمان از نرم افزار شناسایی زبان استفاده می کردند، می توانستند مهاجم برلین و سرباز آلمانی راست گرای افراطی را شناسایی کنند. اما برخی در کارآمدی این فن آوری تردید دارند.

مقام های اداره مهاجرت آلمان فدرال به خاطر این که از یک نرم افزار جدید استفاده نکرده اند، با انتقاد روبرو هستند. بنا به ادعای یک روزنامه

 

کلیسای لوتری شمال آلمان خواهان توقف فوری اخراج پناهجویان افغان از سرتاسر آلمان شد، زیرا وضعیت امنیتی افغانستان از دید این نهاد دینی بسیار خطرناک است.این کلیسا خواهان ارزیابی جدید در مورد اوضاع امنیتی افغانستان شد.

کلیسای لوتری شمال آلمان تقاضا کرد که باید برگشت دادن  پناهجویان افغان از آلمان به کشور شان  در سرتاسر آلمان متوقف شود. گهارد الریش استقف این کلیسا به روز دوشنبه گفت که وزرای داخله ایالات باید در کنفرانس شان از ۱۲ تا ۱۴ جون در شهر درزدن در این ارتباط یک قطعنامه صادر کنند.

q197

مهاجرانی که تازه به آلمان می رسند و می خواهند کار پیدا کنند، در برابر یک سلسله از چالش ها قرار می گیرند. چندین تن از آن ها با دویچه وله درباره دشواری های پیدا کردن کار در آلمان مصاحبه کردند.

هنگامی که از دتلف شیله، رئیس آژانس کار آلمان فدرال درباره ادغام آوارگان به بازار کار سوال شد، گفت: «تا سال ۲۰۲۰ نیمی از آوارگان این جا

 

دفتر هماهنگی امور بشر‌دوستانه سازمان ملل‌ (OCHA) اعلام کرده که از آغاز سال ۲۰۱۷ تا کنون شمار آوارگان داخلی در افغانستان، بیش ۱۰۰هزار نفر بوده است.

این آمار کاهش ۳۶ درصدی را نسبت به مدت مشابه سال قبل نشان می‌دهد.

 


علیرغم تلاش‌های دولت آمریکا برای محدود کردن پذیرش پناهجویان، وزارت خارجه این کشور این محدودیت‌ها را لغو کرد.
روزنامه آمریکایی «نیویورک‌تایمز» گزارش کرد، علیرغم تلاش‌های دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا برای کاهش اسکان پناهجویان این کشور، وزارت خارجه آمریکا اواخر هفته گذشته، محدودیت‌ها در خصوص تعداد پناهچویانی که اجازه ورود به خاک آمریکا را دارند، لغو کرد.

q200

بسیاری از پناهجویان تنها به آلمان می آیند. اما آن ها بعدا می توانند خانواده های شان را نیز نزد خود بیاورند. آن ها این حق را دارند، اما فقط تحت شرایط مشخصی.

پناهنده چگونه می تواند خانواده اش را به آلمان بیاورد؟

بسیاری از پناهجویان تنها به آلمان می آیند. اما آن ها بعدا می توانند خانواده های شان را نیز نزد خود بیاورند. آن ها این حق را دارند، اما فقط

مقامات آلمانی می‌گویند پناهجویان برای جلوگیری از بازگردانده شدن به کشورشان اعتراف به جرم‌های سنگینی، حتی قتل می‌کنند. از آغاز سال ۲۰۱۷ این پدیده در آلمان به ویژه در ایالت هسن رشد پیدا کرده است.

پناهجویان در ایالت هسن اعتراف می‌کنند که در کشورشان مرتکب قتل شده‌اند تا مانع بازگردانده شدن خود از آلمان شوند. شمار این افراد به ویژه در ماه‌های اخیر افزایش پیدا کرده است.

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما