342

شهر براونشوایگ در شمال آلمان از حدود ۳۰۰ مورد تقلب در دریافت کمک‌های اجتماعی (سوسیال) توسط پناهجویان خبر داده است. کمیسیون ویژه‌ای برای تحقیق روی این تقلب‌ها تشکیل شده است.یورن ممینگا، رئیس این کمیسیون گفته است که اغلب این قضایا متوجه پناهجویان سودانی می‌شود که در سال ۲۰۱۵ در اوج بحران مهاجرت وارد آلمان شده اند.

337

مقررات جدید آن عده از مهاجرین و پناهجویانی را در بر می‌گیرد که اجازۀ اقامت در ایتالیا نیافته اند و یا از آن کشور باید اخراج گردند.از حلقات وزارت داخلۀ ایتالیا روز شنبه گفته شد که افزون بر چهار مرکز بزرگ موجود برای اخراج مهاجرین، قرار است ۱۶ مرکز دیگر نیز ایجاد گردند.فرانکو گابرییلی، رئیس پولیس علاوه بر آن به مأموران خود هدایت داده است که تلاش های خود را برای یافتن مهاجرینی که ایتالیا را باید ترک کنند، شدت ببخشند.

341

شهروندان پولند، چک، سلواک، روسیه سفید، لتوانیا، اوکرایین، مجارستان و آلمان، همه زمانی در فرار بسر می‌بردند. جنگ دوم جهانی ۲۰ میلیون انسان را در اروپا آواره ساخته بود. در زمستان سال ۱۹۴۴ - ۱۹۴۵ تنها ۱۲ میلیون آلمانی از پروس شرقی، پومِرانیا (منطقۀ تاریخی که امروزه بین آلمان و پولند تقسیم شده است)، براندنبورگ، شلیزی و پولند مهاجرت کرده بودند. پس از آن در دهۀ ۱۹۹۰ جنگ های یوگوسلاوی آغاز شد و بازهم میلیون ها انسان را از خانه و ماوای شان فراری ساخت.

336

روزنامه "راینیشه پست" روز شنبه گزارش داده است که شعبه های ایالتی این حزب در گزارشی که قرار است هفته دیگر ارائه شود، این خواست را اتخاذ کرده اند. به گفته این روزنامه، این حزب خواهان توقف کمک مالی به ترکیه برای آمادگی به الحاق به اتحادیه اروپا، شده است. این حزب می گوید که از این پول، پروژه های پناهجویان یا جامعه مدنی ترکیه سود نمی برند.

340

این استثنا بیش از همه متوجه کسانی خواهد بود که برای تصدیق مدارک خویش نیاز به دوره های آموزش حرفه یی اختصاصی داشته باشند. به گزارش « زود دویچه سایتونگ» با استناد از متن مشترک وزارتهای کار، اقتصاد و آموزش فدرال آلمان، این استنثا متوجه کسانی خواهد بود که برای تثبیت و تصدیق مدارک خویش در آلمان، در یک مرجع کاری آغاز به کار "پراکتیک" یا عملی نمایند.

335

ولیس شهر کیمنیتس آلمان ناوقت روز جمعه خبر داد که در مرکز خرید این شهر چیزی نیافته است. پولیس پیش از این، از وقوع یک "اقدام جنایی" در این محل مطلع شده بود. پولیس آلمان پس از حمله تروریستی برلین، دو هفته است که در حالت آماده باش به سر می برد.

339

صبح دو شنبه یک پناهجوی افغان در برابر یک سوپرمارکیت در منطقه گایمرسهایم دست به خودسوزی زد. پولیس این محل گفته است که به گونه فوری آتش در بدن این پناهجو خاموش ساخته شده اما با آنهم جراحات سوختگی عمیق برداشته است. در حال حاضر این نوجوان به یکی از شفاخانه همان منطقه انتقال داده شده است.

telesmat1

رمان «طلسمات» نوشته محمد جواد خاوری، عصر روز پنجشنبه، 9 جدی، در حوزه هنری تهران، نقد و بررسی شد.


به گزارش خبرگزاری فرهنگ، نشست نقد و بررسی رمان طلسمات با حضور حسن محمودی، منتقد و داستان‌نویس ایرانی و سیدعلی موسوی، نویسنده افغانستانی و محمد جواد خاوری، نویسنده این رمان و جمعی از نویسندگان و فرهیختگان برگزار شد.

در ابتدای این نشست، سید علی موسوی، منتقد و داستان‌نویس افغانستانی با اشاره به فعالیت‌های پژوهشی محمد جواد خاوری گفت: تحقیقات زیادی درباره اقوام افغانستان صورت گرفته است؛ اما موفق‌ترین نوشته‌ای که من تا به حال درباره اقوام هزاره دیده‌ام همین رمان است.

 وی افزود: ما حتی تحقیقاتی داریم که مختص همین مهم بوده؛ اما متأسفانه این موفقیت را نداشته است.

موسوی گفت: در این رمان اعتقادات دینی در هزاره‌جات، به خوبی به تصویر کشیده شده است. در بخش هنرها می‌توان به دستمال دوزی، پختن حلوای سرخ و نحوه کشت و کار در قوم هزاره اشاره کرد که به خوبی به آن اشاره شده است.

telesmat3kh

توصیف محل زندگی نیز دیگر نکته‌ای ست که به خوبی قابل درک است. توصیف خیلی دقیق و مشخص از محل زندگی ارائه شده است که خواننده آن را به راحتی لمس می‌کند.

حسن محمودی منتقد و داستان‌نویس ایرانی در این نشست گفت: از این که دوستان ایرانی در این جلسه حضور کمرنگی دارند افسوس می‌خورم.

وی درباره رمان طلسمات گفت: هر فصل از این کتاب چندین خرده‌روایت دارد و من واقعاً آقای خاوری را ستایش می‌کنم که چنین روایت‌هایی را ساخته است.

وی افزود: طلسمات را با دیگر رمان‌ها مقایسه نکنید. این رمان کاملاً متفاوت است. می‌توانم آن را به یک مینیاتور تشبیه کنم و آن خرده‌روایت‌ها هر کدام یک تابلو است.

محمد جواد خاوری، نویسنده رمان طلسمات در این نشست با تشکر از منتقدین، گفت: خوشحال هستم که امروز در این جلسه هستم و از نقد و نظر شما استفاده می‌کنم.

خاوری گفت: وقتی «گل سرخ دل افگار» را نوشتم حس کردم هنوز آن چیزی را که می‌خواهم بگویم را نگفته‌ام . مجموعه داستان گل سرخ دل افگار، درست است که یک مجموعه داستان کوتاه است؛ ولی کسانی که این مجموعه را خوانده باشند می‌بینند که این داستان‌های کوتاه ضمن این که استقلال نسبی دارند بازهم با یکدیگر پیوند دارند.

وی افزود: می‌توانم بگویم مجموعه گل سرخ دل افگار هم یک طلسمات است .

محمدجواد خاوری یادآوری کرد: رمان طلسمات همان گونه که آقای محمودی فرمودند واقعاً مجموعه‌ای ست از خرده‌روایت‌ها؛ یعنی من ننشستم یک ماجرای واحدی را از ابتدا تا انتها تشریح کنم ، یک رمانی را که شخصیت فرد را تمام و کمال در او ببینیم. در واقع دغدغه‌های من خیلی زیاد بود؛ خواستم روشی را انتخاب کنم که حداقل به دغدغه‌های خود برسم .

خاوری تأکید کرد: پژوهش در فرهنگ عامیانه بسیار چیزها را به من یاد داده بود. فرهنگ عامیانه آفریده‌های یک شخص و دو شخص نیست، آفریده‌های عموم مردم در طی نسل‌ها است؛ پس ارزشی که فرهنگ عامیانه دارد بسیار ارزش بالایی است.

نویسنده رمان طلسمات در پایان گفت: نوع روایتی که برای این کتاب انتخاب کرده‌ام تقریباً روایتی افسانه‌مانند است؛ یعنی فکر کردم که چقدر خوب است آدم بتواند چیزی را هرچند ساده با جذابیت تعریف کند. زمانی که شما به یک قصه گوش فرا می‌دهید به این فکر نمی‌کنید این قصه چقدر واقعیت معقول دارد ، شما درگیر و مجذوب جذبه افسانه هستید و در عین حالی که می‌تواند برایتان منطقی نباشد اما می‌پذیرید و من خواستم چنین روشی را در نوع روایت در این اثر انتخاب کرده باشم.

منبع: خبرگزاری فرهنگ

338

پس از انتقاد های شدید سازمان های خیریه از روند رسیدگی به تقاضا های پناهندگی، یوتا کورد، رئیس جدید ادارۀ فدرال آلمان در امور مهاجرت و پناهندگی می‌خواهد این روند را بهتر سازد. کورد در شهر نورنبرگ به خبرگزاری آلمانی "دی پی ای" گفته است: «ما انتقاد ها را همواره جدی می‌گیریم.»

rah

رهنورد زریاب پس از دریافت جایزه جلال، درباره دیدگاه‌های مردم افغانستان نسبت به جلال آل‌احمد گفت که آنچه جلال را در افغانستان دهه‌ی ۴۰ بسیار برازنده و محبوب ساخت سرفرود نیاوردنش در برابر دستگاه حاکم بود. شاید همین خصلت یکی از عوامل علاقه‌مندی جوانان در ایران دهه‌ی ۴۰ به جلال بوده است.


هنگامی که چاپ نخست کتاب «غرب‌زدگی» نوشته جلال آل‌احمد به کابل آمد، بسیاری از روشنفکران را به هیجان آورد. در دهه ۴۰ که دهه بسیار عجیبی در تاریخ معاصر افغانستان است، تمام درس‌خوانده‌ها و روشنفکرها در دو جبهه بسیج شدند؛ یکی جبهه جناح چپ بود که در آنجا حزب «دموکراتیک خلق» و حزب «شعله جاوید» جا گرفته بودند و در جناح راست که عناصر مذهبی در چارچوب نیمه‌سازمانی به نام «جوانان مسلمان» تجمع کرده بودند. هر دوی این گروه‌ها تصادفاً به جلال آل‌احمد علاقه‌مند بودند. علاقه جناح چپ برای غرب‌ستیزی آل‌احمد بود و جناح راست به خاطر تمایلات مذهبی آل‌احمد به او علاقه داشت. اما هر دو جناح درباره جلال از نکته‌ای چشم‌پوشی می‌کردند. جناح چپ از این نکته که آل‌احمد حزب توده را ترک کرده و جناح راست از این نکته که نگرش مذهبی آل‌احمد مطابق با نگرش آن‌ها نیست؛ بلکه نگرشی متفاوت است.

این علاقه‌مندی و تاثیرگذاری جلال در درازای دهه ۴۰ ادامه پیدا کرد و حتی می‌شود گفت تا دهه ۵۰ هم نمود داشت، اما بعد از آن، حوادثی در افغانستان پیش آمد، کودتای داوودخان صورت گرفت و بعد از آن حادثه معروف به «کودتای ۷ ثور» پیش آمد که پس از این حوادث، جهادی‌ها وارد افغانستان شدند و شیرازه همه چیز از هم پاشید.

وی افزود: من با تصوری که از آل‌احمد در دهه ۴۰ داشتم در سال ۱۳۷۲ به اروپا رفتم و در آنجا متوجه شدم که ایرانی‌های مهاجر، سخت مخالف آل‌احمد هستند. شگفتی من زمانی بیشتر شد که دریافتم شماری از درس‌خوانده‌های هم‌وطن خودم هم با آل‌احمد مخالف هستند و این مخالفت‌ها با نظرات آل‌احمد بود و نه خود جلال.

آقای زریاب در ادامه سخنانش گفت که اوج این مخالفت را در کتاب‌های «آرامش دوست‌دار» می‌بینید که البته منطق قوی‌ای دارد؛ چون زمینه بسیار غنی فلسفی دارد و با فلسفه غرب و فلسفه‌های شرقی هم بسیار آشناست. گرچه نویسنده این اثر، چیزی در حوزه فرهنگی ما به نام فلسفه به رسمیت نمی‌شناسد و معتقد است که اصلاً در حوزه فرهنگی ما اندیشه وجود نداشته و هرچه هست، تخیل است.

وی گفت: هنوز برای من، روشن نیست که جایگاه جلال آل‌احمد در وضعیت کنونی ایران و افغانستان و در شرایط فعلی حوزه فرهنگی ما کجا است. ما نه با مخالفان موافقیم و نه با هواخواهان آل احمد. 

به گفته فیلسوفان پست‌مدرن، آل‌احمد بیشتر به روایت‌های کلان پرداخته است؛ در حالی که امروزه جایگاه روایت‌های کلان در جهان اندیشه و ادبیات رنگ‌ باخته است.

 البته باید افزود که اگر روایت‌های کلان آل‌احمد رنگ ‌باخته است نمی‌شود ما آثار داستانی آل‌احمد را نادیده بگیریم. نمی‌شود گواهی آل‌احمد از وضعیت آموزش‌ و پرورش در یک مقطع معین زمانی به نام «مدیر مدرسه» را نادیده بگیریم. ما نمی‌توانیم «خسی در میقات» را نادیده بگیریم. ما نمی‌توانیم نثر شگفت آل‌احمد را نادیده بگیریم.

زریاب، تاکید کرد: البته یک نکته را هم از نظر نباید دور داشت. همواره تصور می‌شود که نثر جلال، ساخته و پرداخته خود اوست، اما رضا براهنی در کتاب «طلا در مس» گفت که نثر آل‌احمد ـ که نثر تلگرافی نامیده می‌شود ـ صدسال پیش از آل‌احمد در سفرنامه «مهدی قلی‌خان هدایت» و در سفرنامه‌های ژاپن، آمریکا و مکه او مشاهده‌ شده است. مثال‌هایی که براهنی از این سفرنامه می‌آورد، روشن می‌سازد که زبان آل‌احمد، همان زبان مهدی قلی‌خان هدایت است که در سفرنامه خود به کار برده است.

وی گفت: ما نمی‌توانیم تمام چهره‌ها را جاودانه بدانیم؛ چرا که در جهان، چهره‌های بسیار اندکی وجود دارند که رنگ جاودانگی به خود گرفته‌اند؛ ولی به‌گونه‌ای نسبی چهره‌هایی هستند که آن‌ها می‌توانند پایدار باشند. به اعتقاد من، آل‌احمد یکی از همین چهره‌هاست که با احترام حفظ می‌شود. البته، حفظ شدن ممکن است با بی‌احترامی باشد و ممکن است با احترام. به نظرم  آل‌احمد از آن دسته است که با گونه‌ای از احترام در تاریخ فرهنگ زبان فارسی، نه‌تنها تاریخ ایران، بلکه حوزه زبان فارسی حفظ می‌شود و یک چهره محترم و دوست‌داشتنی خواهد بود.

اما آنچه جلال را در افغانستان دهه‌ی ۴۰ بسیار برازنده و محبوب ساخت سرفرود نیاوردنش در برابر دستگاه حاکم بود. شاید همین خصلت یکی از عوامل علاقه‌مندی جوانان در ایران دهه‌ی ۴۰ به جلال بوده است.

زریاب ادامه داد: همان احساسی که من امروز دارم، و با وجود آن‌که بارها و بارها به ایران سفر کرده‌ام، امروز با احساسی دلپذیرتر به افغانستان بازمی‌گردم. از همه‌ی متصدیان جایزه‌ی ادبی جلال سپاس‌گزاری می‌کنم. آن‌ها وضعیتی فراهم آوردند که من و دوستانم با همین تصور و همین احساس به کابل برگردیم.

منبع: خبرگزاری فرهنگ

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما