داستان‌نویس در افغانستان از هیچ جایگاهی برخوردار نیست!

زینب اخلاقی، دختری است که چند سالی می‌شود قلم به دست گرفته و داستان می‌نویسد. داستان‌های او اغلب کوتاه هست، در داستان‌های خود زبان روانی دارد و مخاطب خود را به زودی مجذوب خود می‌کند. این‌بار به سراغ این بانوی جوان و ادیب کشور آمدیم تا با او صحبتی داشته باشیم.
تساوی: خودتان را معرفی کنید؟
اخلاقی: زینب اخلاقی هستم. محصل سال اول علوم سیاسی، قبل از آن حدود یک سال مشغول آموختن خبرنگاری چند رسانه‌ای و بعد از آن نیز درگیر کارهای خبرنگاری بودم، مدتی قبل از دغدغه‌های خبرنگاری و نظر به تقاضای سِنم که بیشتر به دنبال رسیدن به علاقه مندی‌هایم بود تا کشف زندگی واقعی، وارد عرصه ورزش شدم. اما قبل از همه، نویسنده‌ی داستان‌های کوتاه و بلند بودم و هستم.

تساوی: دلیلی که به داستان‌نویسی روی آوردید چی بود؟

اخلاقی: به خاطر دور شدن از تنهایی، تنهایی‌ایی که محدوده‌ی افکارم را همیشه از بقیه جدا می‌کرد. هیچ کسی جز ورق‌های کاغذ، پذیرای داستان‌ها و دل‌نوشته‌های سرگردان و آشفته‌ی درونم نبود، کم کم نوشتن جزیی از عادات زندگی‌ام شد. اگر نمی‌نوشتم عقده‌ای در درونم باقی می‌ماند.
تساوی: از چه زمانی شروع کردید به داستان نویسی؟
اخلاقی: حدوداً چهار سال
تساوی: تا حال در مجموع چند داستان نوشتید؟
اخلاقی: بیشتر از 60 داستان کوتاه و 2 داستان بلند یا رُمان
تساوی: خط فكری داستان‌های شما بيشتر در چه موارد و چه حوزه‌هايی است؟
اخلاقی: تا قبل از وارد شدن به دنیای واقعی، یعنی پیش از ورزش، خبرنگاری، دانشگاه، مکان‌های عمومی و با داشتن روابط محدود با دنیای بیرون، من فقط از دغدغه‌های درونی خودم یک دختر نوجوان، بحران‌ها و عواطف، آرزوها و خلاصه دیدگاهم را نسبت به دنیا و زندگی می‌نوشتم، اما از وقتی دنیای واقعی را تجربه کردم کوشش می‌کنم از واقعیت‌های تلخ و شیرین جامعه‌مان بیشتر بنویسم. از رازهایی که زیر نقاب بسیاری از مردم و زیبایی‌هایی که زیر لایه‌های کثافات دفن‌اند و معلوم نیست باید به چه کسی اعتراض و یا سپاس خود را تقدیم کنیم، من از همه چیز می‌نویسم.
تساوی: از دید شما داستان‌نويسان كشور در چه ژانرهایی: سياسی، اجتماعی، كودك، بزرگسال و يا زنان، بیشتر فعاليت می‌كنند؟
اخلاقی: داستان نویسی یک کار تجاری نیست. مخصوصاً در افغانستان! که کسی برای فروش و شهرت و ثروت دست به رقابت با هم پیشگان خود بزند. در افغانستان که درونش انباشته از درد است، هر کسی کوشش می‌کند برای دل خود بنویسد. به همین خاطر است که اکثر نویسندگان کشور ما هنوز هم در داستان‌هایشان درگیر جنگ و ناکامی هستند و عمدتاً به مسایل اجتماعی می‌پردازند.
تساوی: داستان نويسی در افغانستان در چه جايگاهی قرار دارد. آيا توجه به داستان نويسی و استقبال از آن برای شما رضايت بخش هست يا نه؟
اخلاقی: در کشور ما سطح سواد بسیار پایین است، مشکل دیگر نداشتن فرهنگ کتاب‌خوانی در بین افراد با سواد جامعه است، مردم کشور ما به لحاظ مشکلات بزرگی که هنوز دامن‌گیر این کشور است. همیشه کارها و دغدغه‌های مهم‌تری از کتاب‌خواندن دارند و متأسفانه همیشه مهم، قربانی مهم‌تر می‌شود و به همین خاطر فرهنگ کتاب‌خوانی از رشد باز می‌ماند. این برخورد سرد به کتاب و کتاب‌خوانی در نتیجه باعث دل مرده‌گی نویسنده‌ها خواهد شد. به نظر من داستان‌نویس در افغانستان از هیچ جایگاهی برخوردار نیست و هر روز بیشتر به انزوا کشانیده می‌شود.
تساوی: چقدر در داستان‌هایی كه در افغانستان نوشته می‌شود عنصر تحقيق و پژوهش در نظر گرفته می‌شود. چون در برخی از داستان‌ها به نظر می‌رسد كه داستان‌نويس تسلط وافر و كاملی به آن ندارند؟
اخلاقی: عنصر تحقیق در هر داستان بنا بر محتوا متفاوت است. در داستان‌های تاریخی یا واقع‌گرایانه این یکی از عناصر حیاتی داستان به شمار می‌رود. اما در داستان‌های تخیلی و افسانه‌ای باقی این عناصر زیاد به کار نمی‌آید. در افغانستان داستان نویسان تنبل گفته نمیتوانیم! اما داستان‌نویسان پر مشغله‌ای هستند که بنا بر محدودیت زمانی برای رفع محدودیت اطلاعات خود در داستان به منابع مختلف جهت تحقیق در مورد موضوع داستان خود، کوتاهی می‌کنند و با اندک‌ترین اشتباه، اعتبار خود را از دست می‌دهند، مثل اینکه از بت‌های بامیان در دره‌ی پنجشیر سخن به میان رود.
تساوی: آيا مشكل سانسور هم دركشور برای داستان‌نويسی وجود دارد يا نه؟ حالا سانسور از طرف دولت و يا خود سانسوری از طرف خودِ نويسنده به خاطر در نظر گرفتن واقعيت‌های جامعه؟
اخلاقی: سانسور به انواع مختلف در کشور ما وجود دارد و دست نویسنده را به هر طریق از بیان واقعیت‌ها و یا حرف‌های نهایی که نویسنده تمایل شدیدی به ابراز آن دارد، می‌بندد. به همین دلیل ما آشنایی زیادی با این علامت (...) در فرهنگ ادبی خود داریم. کشور ما کشور اسلامی و جامعه ما جامعه سنتی است. حکومت ما هم همیشه طرفدار آزادی بیان بوده که به مصلحت خودش باشد. اما سانسور همیشه وجود داشته و مطمئناً سانسور سخن و سکوت کلام، راه حل دوام‌داری برای سرکوب تمایلات درونی و آزادی‌خواهی‌ها نخواهد بود. بر عکس این سرکوب باعث ایجاد عقده خواهد شد و تورم این عقده‌ها، روزی حصارهای این علامت را خواهد شکست و بحران بزرگ‌تری را نه در محدوده‌ی کلام، بلکه در عمل به وجود خواهد آورد.
تساوی: از دید شما جایگاه زن در جامعه داستانی در کجا قرار دارد؟
اخلاقی: زن همیشه به حیث «ابزار» در همه موارد به شمول داستان‌نویسی به کار رفته است. اغلب نویسنده‌ها زن را با این تفکر وارد داستان می‌کنند تا داستان خواندنی‌تر شود و یا نقش مرد بارزتر دیده شود و یا با کمک اندام زیبای او توصیف بهتری از خود را به نمایش بگذارد و یا به عنوان نمادی که همیشه مورد ستم قرار دارد و با بی رحمی تمام انواع خشونت را بر او تحمیل می‌کند. زنان با خواندن این‌گونه داستان‌ها که خودشان در جایگاه نه چندان خوشایندی هستند، سر خورده‌تر خواهند شد.
تساوی: شما به عنوان داستان‌نویس چه مشکلاتی را گذراندید یا پیش‌روی دارید؟
اخلاقی: از مشکلات عمده‌ی من در بخش چاپ کتاب‌هایم است. نهاد حمایت‌گری وجود ندارد و در پایان هر کتاب هر بار با این بن بست مواجه شدن، به خودی خود تمایل را برای نوشتن کتاب بعدی، کمتر از پیش می‌کند.
تساوی: و در پایان اگر صحبتی باقی مانده باشد؟
اخلاقی: یک پیشنهاد برای همه جوانان دارم که اگر علاقه‌مند به عرصه‌ای هستند، تمام توجه و سعی خود را در آن راه انجام دهند. هیچ منتظر نباشید کسی شما را تشویق یا حمایت کند و هیچ وقت هم خود را و توانایی‌های خود را دست کم نگیرید. تا وقتی که خودتان خود را باور نداشته باشید، هیچ کسی هم به شما باورمند نخواهد شد.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

کلیه حقوق متعلق است به رسانه افغانستان ما
دیزاین شده در سما